پیام ارسالی از همدان : دیشب خواب دیدم شهدا به دیدار همه ما می آمدند. همه در یک مکان بزرگ مثل نمایشگاه بودیم. هرکدام غرفه ای داشتیم. نمیدونم چی بود...

و خدا صلاح دید و تو را با آغوش باز پذیرا شد

با تو میشود تا انتهایِ سعادت پر زد

با خواندن نوشته هایت دلتنگ خدایت شدم

انگار ضربان قلب مهربانت را میشنوم

چشمانت خواب از چشمانم گرفته

●•﷽ نوشتی که به تنهایی نرفته ای…دوستانی داری… بهتر از آب روانو خدایی که در این نزدیکیست… از رفقای عاقبت بخیرت میگفتی…از رفاقت های ختم به شهادت… اتفاقا میخواستم بگویم...

خسته از دنیای بی تو به عالم چشمانت پناه می آورم…

بسم الله النور از همان روز های اول #جوانی دل در گرو #اسلام نهاده بوداز روضه های مادر #سادات و #سید_الشهداء مشق #شهادت آموخته بودو روح بزرگش با #جهاد و...

به نام الله خدای رزمندگان اسلام…و به یاد مهدی (عج) یار و یاور رزمندگان… پیش‌تر ها دلم هوس نگاشتن نداشتچرا که در روزگار من جایی برای عشق نبود کسی دستان...